وقتی برای یادگیری ندارم! - توت لاین

وقتی برای یادگیری ندارم!

وقتی برای یادگیری ندارم!

این جمله معروف “من وقتش رو ندارم”، (که اولین بار 12000سال پیش از میلاد مسیح توسط یه انسان نخستین ابداع شد، وقتی که زنش ازش خواسته بود که پوست ماموتی که شکار کردن رو بکنه!) خیلی جمله رایج و البته دروغیه که ما میگیم، چون در واقع ما توی هر روز 24 ساعت وقت داریم. نکته‌اش اینجاس که بتونیم برای خودمون مشخص کنیم که بهترین راه استفاده از این 24 ساعت چیه. وقت گذاشتن برای یاد گرفتن هر چیزی، فقط یه جنبه از اون محسوب میشه. باید به چیزی که میخواید یاد بگیرید از زاویه‌ها و دیدهای مختلف نگاه کنید و تلاش کنید برای خودتون روشن کنید که چرا و چطوری میخواید اون مبحث رو یاد بگیرید.

 

یادگیری نحوه درست یادگیری

یکی از مهم‌ترین مسائل توی شروع یادگیری هر موضوعی، اینه که بفهمیم چطوری میخوایم اون رو یاد بگیریم. به احتمال زیاد اون روشی که توی مدرسه درس ها رو یاد گرفتید خیلی روش خوبی برای شما، یا به طور کلی روش درست آموزش و یادگیری نیست. بهتره برای شروع تلاش کنید بگردید و روش‌های مختلف یادگیری رو که بر اساس تحقیقات و مطالعات جدید پیدا شدن رو بررسی کنید.

درسته که هر کسی روش منحصربه‌فرد یادگیری خودش رو داره، از استفاده کردن از قدرت حافظه تصویری گرفته تا گوش دادن به کتاب‌های صوتی. مدرسه به ما یاد نداده که باید بگردیم و روشی که برای هر کدوم از ما جواب میده رو پیدا کنیم، برای همین لازمه که یکم از وقتتون رو بذارید و تلاش کنید روش‌های مختلف رو پیدا و امتحان کنید تا ببینید با کدوم روش میتونید مطالب رو یاد بگیرید و به خاطر بسپرید. من از نگاه کردن به ویدیوها لذت می‌برم، و دقیقا به این علته که تصمیم گرفتم دوره‌های آموزشیم به شکل ویدیو باشه. اما شما هر کدومتون باید بگردید و روشی که برای شما مناسبه رو پیدا کنید.

 

یادگیری رو برای خودتون جذاب و سرگرم‌کننده کنید

این خیلی حرف جدیدی نیست: باید تلاش کنید تا جایی که میشه یادگیری رو برای خودتون لذت‌بخش کنید.توی مدرسه، من عاشق علوم و تاریخ بودم. کلی معلم فوق‌العاده داشتم که با استفاده از روش‌های مختلف، مثل شرکت دادن ما توی آموزش، یادگیری رو برامون خیلی جذاب می‌کردن و کل بهمون خوش می‌گذشت.

متاسفانه همه این تجربیات و روش‌ها نتیجه مثبت نداشت، چون توی مدرسه معمولا اصرار دارن که از یه روش برای همه شاگردها استفاده کنن و این باعث میشد که اجازه ندن هر کسی روش یادگیری ویژه خودش رو داشته باشه.

خوشبختانه، اینجا قرار نیست شما رو وادار به استفاده از روش‌هایی کنیم که ممکنه برای شما مناسب نباشه.باید یادگیری رو برای خودتون با انتخاب روش مناسب جذاب و لذت‌بخش کنید (نگاه کردن ویدیو؟ گوش دادن به کتاب صوتی؟ رفتن به کلاس‌های آموزشی؟) و همین‌طور باید توجه کنید که باید موضوعی رو برای یادگیری انتخاب کنید که بهش علاقه دارید.

 

برای خودتون روشن کنید که “چرا” می‌خواید موضوعی رو یاد بگیرید

یادگیری در ابتدا میتونه یکم سخت باشه. اما خوب همه ما وقتی شروع کردیم چیزی رو یاد بگیرید ازش هیچی نمیدونستیم یا توش افتضاح بودیم! پس باید همیشه به خاطر داشته باشیم که: چرا میخوام یاد بگیرم که چطوری بتونم یه کاراکتر انسان رو مدل‌سازی کنم؟ مسلما یه دلیلی براش دارید، وگرنه که خب اصلا فرض کنیم که یاد گرفتید، آخرش که چی؟!

شاید اون کاراکتری که مدل‌سازی کردید قراره بعدا کاملا بافت و جزئیات پیدا کنه یا بتونه حرکت کنه تا بشه ازش توی بازی خفنی که میخواید بسازید استفاده کرد، این باید بتونه شمارو هیجان‌زده کنه. وقتی بدونید چطوری کاراکترتون رو بسازید، بهش جزئیات بدید و به حرکت درش بیارید، شما یه پله به رسیدن به هدفتون نزدیک‌تر شدید. داشتن یه هدف میتونه به کل مراحل یادگیری و تمرین ارزش بده. اگه هدفی نباشه، ادامه دادن و جا نزدن توی مراحل سخت کار خیلی طافت‌فرسا و عذاب‌آور میشه (و مطمئن باشید که مراحل سخت بالاخره سراغتون میان)

 

سختی و مشقتی که باید تحمل کنید تا حرفه‌ای بشید

یکی از کتابای مورد علاقه من، کتاب “استادی” نوشته رابرت گرینه. توی این کتاب توضیح میده که پشت هر استعداد خارق‎العاده ساعت‌ها تمرین صبورانه و بی‌وقفه قرار داره.حرفه‌ای شدن توی هر موضوعی به زمان نیاز داره. جالبش اینجاس (و دقیقا دلیل اینکه خیلی از مردم نمیتونن به حرفه‌ای شدن توی زمینه‌های مورد علایقشون دست پیدا کنن هم همینه) که درست زمانی که دیگه توی یه حرفه‌ یا هنری به درجه استادی رسیدی و کارت عالی شد، بیشتر دلت میخواد که مثل مشق هر روز به تمرین و یادگیری ادامه بدی.

همون‌طور که احتمالا قبلا تجربه‌اش رو داشتید، خیلی از مباحث با تلاش و زمان بیشتری که برای یادگیریشون بذاریم رفته‌رفته آسون‌تر میشن، درست مثل یه بهمن که از یه گلوله کوچیک برف شروع میشه و بعد بزرگ و قدرتمند میشه، گذر زمان و تلاش بیشتر ما هم رفته‌رفته نتیجه میده و مراحل بعدی یادگیری رو برامون ساده‌تر میکنه.

 

حالا چطوری به اینجا(ساده شدن یادگیری) برسیم؟ اینطوری که قدم به قدم با یاد گرفتن بخش‌های خیلی کوچولو شروع میکنیم و بعد به بخش‌های بزرگ و خیلی بزرگ‌تر میرسیم. درست مثل کوهنوردی، وقتی که تازه شروعش میکنید اصلا قله کوه رو نمیتونید ببینید و کلی راه باید طی کنید، اما وقتی به نیمه راه برسید میبینید که راه خیلی کمی تا قله مونده و همین‌طور طی این مسیری که اومدید خیلی تجربه‌های مهم و به درد بخوری بدست آوردید.

 

قانون گلدی‌لاک و نگاه کردن به مسیری که پشت سر گذاشتید

قانون گلدی‌لاک، به گفته جیمز کلیر:”انسان‌ها زمانی بیشترین میزان انگیزه رو توی خودشون احساس میکنن که مهارت‌های لازم برای مسئولیتی که بهشون داده شده، دقیقا به همون اندازه‌ی تواناییشون باشه. نه خیلی سخت‌تر و نه خیلی آسون‌تر. دقیقا اندازه تواناییشون.” به طور خلاصه: لذت بردن از یادگیری. وقتی چیزی که می‌خواید یاد بگیرید خیلی از میزان توانایی‌هاتون دشوارتره، تقریبن غیرممکنه.

این قانون شامل تمام انواع روش‌های یادگیری میشه. اگه تلاش کنید چیزی رو یاد بگیرید یا انجام بدید که خیلی سطح توانایی لازم برای انجامش از توانایی شما بالاتره، براتون چیزی به جز ناامیدی، گیج شدن و حتی بدتر، بی‌خیال یادگیری شدن نخواهد داشت.وقتی برای خودتون یه برنامه و الگوی منطقی برای یادگیری موضوعی تهیه میکنید، یادگیری خیلی راحت‌تر و ساده‌تر میشه و انگیزه‌اتون رو از دست نمیدید.

 

یادگیری و تمرین رو به عادت تبدیل کنید

زندگی ما رو مجموعه‌ای از عادات تشکیل میده: از وقتی که صبح از خواب بیدار میشیم، تا غذاهایی که معمولا می‌خوریم، و تا شیوه فکر کردنمون مجموعه‌ای از عادت‌هاس. اکثر کارهایی که انجام میدیم بر اساس عاداتی که به مرور زمان توی خودمون ایجاد کردیم، هستن. خوب یا بد، این عادت‌ها شخصیت مارو شکل میدن، پس شاید بد نباشه که یه استفاده‌ای ازشون ببریم، و یادگیری رو هم برای خودمون راحت‌تر کنیم.برای من یکی از روش‌هایی که به خوبی جواب میده اینه که تمام کارهام رو روی کاغذ بنویسم.

 

همون‌طور که قدیمیا میگفتن “چیزی که ثبت بشه، انجام میشه”، و من از اینکه ببینم عاداتم رو چطوری با استفاده از اثر X، به مرور زمان میتونم تغییر بدم خیلی خوشم میاد. این اثر X قضیه‌اش اینه که شما برای هر روزی که موفق بشید اون کار یا عادتی که میخواید بهش برسید رو انجام بدید یه علامت X میذارید و این کارو تا 49 روز ادامه میدید.باید یادتون باشه که این هدف‌های کوچولو رو خیلی با جزئیات مشخص کنید، یعنی مثلن به جای اینکه بگید “مدل‌سازی سه‌بعدی یاد بگیر” هدفتون رو بذارید “یه مدل سه‌بعدی بساز”. اینطوری میشه دقیق متوجه شد که کارو انجام دادید یا نه.

با کارهای کوچولو شروع کنید، مثلن تلاش نکنید از همین اول برای خودتون پنج شش تا عادت جدید در نظر بگیرید، باید هر کدوم رو دونه‌دونه به نتیجه برسونید وگرنه نهایتا هیچ‌کدوم رو نمی‌تونید انجام بدید. به جای هول شدن و انتخاب هزار تا عادت جدید، یکی یا حداکثر دو مورد رو انتخاب کنید و سعی کنید هر روز انجامشون بدید. من جدول اثر X ام رو روی میزم چسبوندم که همیشه ببینمش و بهم یادآوری کنه که هدفم چیه و برای رسیدن بهش امروز باید چیکار کنم.

 

یه کتاب عالی راجع‌به این موضوع بهتون معرفی میکنم که اگه فرصت کردید بد نیست بخونیدش، کتاب “قدرت عادت” نوشته چارلز دوهیگ؛ توی این کتاب نویسنده درباره مراحل پیدایش عادت توی ما صحبت میکنه و اون رو توی بخش‌های مختلف بررسی میکنه. توی این کتاب کلی داستان‌های جالب درباره یه سری از مردم هستش که با قدرت عادت تونستن زندگیشون رو زیر و رو کنن.


زمان به موقع برای یادگیری: به سبک پنگوئن‌ها

همه ما معمولا وقتی تصمیم به یادگیری می‌گیریم هول میشیم و جو مارو میگیره که “میخوام همه چی رو یاد بگیرم: میخوام یه برنامه‌نویس، انیماتور، مدل‌ساز فوق حرفه‌ای بشم. میخوام کلی مهارت‌های خفن پیدا کنم که توی رزومه‌ام بنویسمشون”. توی حرف اینا خیلی عالی به نظر میرسن اما با گذشت زمان نمیشه بهشون عمل کرد و رفته‌رفته بی‌خیالشون میشیم.به موقعی فکر کنید که یه موضوعی رو خیلی خوب و کامل یاد گرفتید یا متوجه شدید.

 

اگه مثلا دارید یه بازی میسازید و درست متوجه نمیشید که چرا یه باگ به خصوص داره کارتونو خراب میکنه، تا اینکه بالاخره با گشتن توی اینترنت و امتحان کردن راه‌حل‌های مختلف علتش رو می‌فهمید و میتونید از بین ببریدش. اگه توی یه دوره آموزشی مربیتون راجع‌به این باگ بهتون می‌گفت عمرا این‌طوری بهش توجه نمی‌کردید و یاد نمی‌گرفتید که چطوری رفعش کنید، چون زمان درست برای دریافت اطلاعات درباره‌ی این باگ، دقیقا موقعی که خودتون درگیرش شدید.

وقتی که یه مهارت جدید بدست میارین به خودتون بگین “خب، یه پنگوئن دیگه هم پرید توی آب!” فکر کنید یادگیری هر چیزی مثل یه پنگوئنه که روی یه تپه یخی وایساده. روی این تپه ما فقط برای یه پنگوئن جا داریم و باید این پنگوئن توی آب بپره تا یکی دیگه بتونه بیاد جاش رو روی تپه بگیره. مغز ما قدرت به خاطر سپردن مقدار مشخصی اطلاعات رو داره که اگه از اون بیشتر بخوایم بهش وارد کنیم، شروع به فراموش کردن اطلاعات قبلی میکنه، پس بهتره که تلاش کنیم چیزهایی که میخوایم یاد بگیریم رو از لحاظ اهمیت طبقه‌بندی کنیم و دونه‌دونه پیش بریم و همه تمرکزمون رو روی اون بذاریم.

 

من عادت دارم که همیشه یه مهارت جدید یاد بگیرم، اما بعضی وقتی از خود می‌پرسم که اصلا چرا میخوام این مهارت رو یاد بگیرم؟ مثل این میمونه که بخوای درباره مناظری که 10 کیلومتر باهات فاصله دارن اطلاعات جمع کنی، در صورتی که بیشتر از دو کیلومتر جلوی خودت نمیتونی چیزی ببینی. زمان به موقع برای یاد گرفتن در واقع درباره اینه که باید چیزی که بهش نیاز دارید رو دقیقا موقعی که بهش نیاز دارید یاد بگیرید. پنگوئن‌ها رو میتونید روی تپه یخی جمع کنید اگه همشون خیلی مهمن، اما خودتون رو توی اطلاعاتی که فعلا لازم نیست بدونید و به کارتون نمیاد غرق نکنید. فضا رو برای چیزهای مهم و اساسی که باید یاد بگیرید باز کنید و موضوعاتی که فعلا یا کلا مهم نیستن رو کنار بذارید.

فقط باید شروع کنید!

شروع کردن یادگیری هر چیزی معمولا سخت‌ترین قسمت یادگیری به حساب میاد. وقتی شروع می‌کنیم احساس میکنیم که یه کوه خیلی بلند جلومونه که بالا رفتن ازش خیلی سخته، اما وقتی شروع کردیم میبینیم که این کوه بزرگ کم‌کم برامون به یه تپه کوچولو تبدیل میشه و از خودمون می‌پرسیم که “این بود که من این همه ازش میترسیدم؟”.من به شخصه دوست دارم برای خودم یه لیست کارهای روزانه تهیه کنم.

 

این لیست شامل تمام کارهایی میشه که من باید در طول اون روز انجام بدم تا احساس کنم آدم به‌ درد بخوری و مفیدی هستم و زندگیمو هدر نمیدم. وقتی با انجام هر کار، روش یه خط میکشم حس فوق‌العاده‌ و رضایت‌بخشی بهم دست میده.برای هر روزتون کارهای کوچیک و راحتی انتخاب کنید که بتونید انجامشون بدید. مثلا کل دوره های آموزشی ما رو توی یه روز نگاه نکنید، بلکه خودتون رو مجبور کنید هر روز فقط یه ویدیو رو ببینید.

 

این‌طوری به قدری کار راحت میشه که هیچ‌جوری نمیتونید از زیر انجام دادنش در برید.کارهای راحتی انتخاب کنید و وقتی که شروع به کار کنید نهایتا می‌بینید که نسبت به چیزی که توی برنامه بوده، کارهای بیشتری انجام دادید، و هم وقتی کارها رو به درستی انجام بدید یادگیری براتون بی‌نهایت آسون و جذاب میشه. یادگیری یه کار تموم شدنی نیست. براش وقت بذارید، ارزشش رو داره.

امیدوارم از این مقاله آموزشی خوشتون اومده باشه

شما نظرتون چیه؟! منتظر شنیدن نظرات شما هستیم

پست های مرتبط

مطالعه این پست ها رو از دست ندین!

مهمترین تغییرات بلندر ۴.۰

بررسی مهمترین تغییرات و قابلیت های بلندر ۴.۰

بیشتر بخوانید

مهمترین قابلیت های بلندر ۳.۳

مهم ترین تغییرات بلندر ۳.۳ جدیدترین نسخه نرم افزار قدرتمند بلندر به تازگی منتشر و عرضه شده. بلندر ۳.۳ آخرین…

بیشتر بخوانید

منابع رایگان دانلود تکسچر

وبسایت های رایگان دانلود تکسچر پیدا کردن تکسچرهای باکیفیت همیشه بخش مهمی از ساخت یک پروژه هست که گاهی اوقات…

بیشتر بخوانید

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 1 =